پس از مناظره دکتر درخشان و دکتر غنی‌نژاد، در محافل مختلف در مورد این مناظره حرف‌هایی زده شد. بسیاری از بینندگان این مناظره، معتقد بودند که دکتر درخشان در این مناظره به قدر کافی پاسخ غنی‌نژاد را ندادند. محافل رسانه‌ای لیبرال که تکلیفشان مشخص است اما این چند خط را برای حزب‌اللهی‌ها و انقلابی‌هایی می‌نویسم که همین نگاه را بعد از مناظره پیدا کردند. 

 در طراحی عملیات‌های جنگی، گاهی از اوقات، طراحان به عمد یک گروهان یا حتی تیپ یا لشکر را مکلف می‌کنند که عملیاتی ایذایی انجام دهد. عملیات ایذایی در واقع یک عملیات فریب است. دشمن تصور می‌کند که عملیات اصلی، همین عملیات ایذایی است و همه قوای خود را متمرکز می‌کند بر این عملیات و همه ادوات خود را به میدان می‌آورد. 

دکتر درخشان در این مناظره، طراحی عملیاتشان به نحوی بود که طرف مقابل را مجبور کنند که هر‌آنچه در چنته دارند را به میدان بیاورند. لذا بخشی از عملیات طراحی شده توسط استاد، عملیات ایذایی بود.

 اما ماجرا چه بود؟

لیبرال‌های ایرانی پس از عتاب‌های مختلفی که از حضرت امام ره شنیده بودند، استراتژی خود را بر این قرار دادند که عنوان لیبرالیسم و هر عنوانی که حساسیت اجتماعی دارد را به کار نبرند. در این مسیر معمولا برای القاء سیاست‌های خود از افرادی با ظاهر انقلابی یا انقلابی‌هایی که به راحتی فریب می‌خورند استفاده کنند. لذا پس از دولت موقت و پس از حذف نهضت آزادی از عرصه تصمیم، شاهد آن بوده‌ایم که حرف‌های لیبرالیستی از زبان افرادی زده می‌شود که به نحوی توانسته‌ بودند اعتماد حکمرانی را به خود جلب کنند. لیبرال‌های مشهور نیز در این میان خود را پنهان کرده بودند و حرف‌های خود را از زبان این‌ها می‌زدند. حرف‌هایی که آبشخور آن‌ها به دلیل درهم آمیختگی با شعارهای انقلابی، برای جامعه مخاطب و برای حکمرانی قابل تشخیص نبود. 

 اما این مناظره چه کرد؟

پس از این مناظره، با سیل عظیمی از انقلابی‌ها مواجه شدیم که دغدغه‌شان این شده بود که چرا دکتر درخشان به قدر کافی پاسخ غنی‌نژاد را ندادند! اما همین جمله را یک بار دیگر بخوانید! سیل عظیمی که این اعتقاد را داشتند! این سیل عظیم تا پیش از این مناظره کجا بودند؟ آیا این‌ها غنی‌نژاد را و لیبرالیسم را می‌شناختند؟‌ دکتر درخشان در این مناظره کاری کردند که غنی‌نژاد به عنوان نماینده‌ای عیان از تفکر لیبرالیسم شناخته شود و حرف‌هایی را به طور عیان بزند که سال‌ها به نحو مستتر و پنهان و آمیخته با شعارهای انقلابی از زبان افراد حزب‌اللهی زده می‌شد. هر چه می‌گفتیم این حرف‌ها لیبرال است، مهر پیشانی افراد را به ما نشان می‌دادند. اما آن شب، آن حرف‌ها بسیار صریح و بدون رنگ و لعاب زده شد. 

اگر مناظره را ببینید، غنی‌نژاد که ابتدای مناظره تلاش می‌کرد حرف‌هایش را به نام حضرت امام تمام کند، در انتهای مناظره مجبور شد بگوید مگر امام اقتصاد می‌دانستند؟ مگر رهبری اقتصاد می‌داند؟ در این مناظره به صراحت اعتراف به لیبرال بودن کرد. شهید بهشتی را متهم کرد به این‌که کمونیست است و انقلاب را ذاتا کمونیستی خطاب کرد. 

همین ها بود که باعث شد موج انزجار مردمی (که همان عملیات اصلی بود) برانگیخته شود. حزب‌اللهی‌ها پس از این مناظره تازه توانستند با لیبرالیسم آشنا شوند و اتفاقا خود را کنار دکتر درخشان احساس کردند که باید محکم‌تر می‌زدی. توان جریان انقلابی تازه جهت‌دار شد به سمت شناخت و مبارزه با لیبرالیسم. افرادی که تا پیش از این، تفاوت لیبرالیسم و کمونیسم را هم نمی‌دانستند یا حتی نشنیده بودند، آن شب مطالبه داشتند که دکتر درخشان چرا محکم در دهان لیبرالیسم نزده است.

 اما آن مناظره روی دومی هم داشت. دکتر درخشان نظریه تعادل عمومی بردارهای قدرت خود را به صورت شفاف بیان کردند. «اقتصاد اسلامی همان است که امام و رهبری می‌گویند نه چیز دیگر». اینجا را البته برخی اصحاب اقتصاد اسلامی برنتابیدند و حمله کردند. چون به قدری که دکتر درخشان این نظریه را هضم کرده بود هضم نکرده بودند! برخی از این بزرگواران به دنبال ساخت نظریه‌ای از دل مکتب سرمایه‌داری، یا انطباق دین بر سرمایه‌داری یا تولید سازه‌ای جدید به نام اقتصاد اسلامی بودند اما دکتر درخشان، این نظریه را شفاف پیش روی مردم گذاشتند که نه تنها وجود دارد که در حال عملیات است و موفق است. ببینید و لذت ببرید. کاملا درک می‌کنم که این دوستان، به راحتی ماجرا را هضم نکنند. اما به زودی ارتباط خواهند گرفت. 

 لذا دکتر درخشان در این مناظره، دو شوک علیه لیبرالیسم ایجاد کرد: اولا لیبرال‌ها را از ریاکاری خارج کرد و مردم و علی‌الخصوص انقلابی‌ها را نسبت به ماهیت آن‌ها آگاه کرد و ثانیا، صورت عملیاتی اقتصاد اسلامی را معرفی کرد.

✍️دکتر حمیدرضا مقصودی