نه شرقی نه غربی ذاتا یک شعار معطوف به وضعیت سیاسی در عصر انقلابی‌گری نبود، بلکه بنیادی تاریخی ـ فرهنگی داشت.
ایران در همیشه تاریخ سرزمین میانه شرق و غرب بوده است. سرزمینی که با نظم میانه، جهان را در اعتدال نگاه می‌داشته و شرق و غرب را پیوند می‌داده است. این ویژگی از طرفی به حقیقت ژئوپلیتیکی منطقه ایران بزرگ (منطقه پنج دریا) بازگشت داشت و از دیگر سوی به درک و فراست مردمان این سرزمین از زیستگاه خویش.
از این روی حاکمان این منطقه مزیت خود را در میانه و وسطیٰ دیدن خویش درک کرده اند و شعار نه شرقی و نه غربی به این معنا بوده است که ایران نه شرق عالم است و نه غرب عالم. بلکه میانه این دو است با ویژگی میانگی. درک این موقعیت و نظم حاصل از آن بازگشت به مزیت‌های نسبی ماست. درکی که اگر در میان ملت‌های منطقه و حاکمان آن شکل گیرد می‌توانند نظمی جدید و پر از منفعت جمعی و بدون تخاصم را رقم بزنند و به سوی صلح پایدار حرکت کنند.
الزامات نظم میانه در سرزمین میانه از مهم‌ترین اتفاقاتی است که باید بر سر آن با ملت‌ها و حاکمان حرف زد و برای اش اندیشه تولید کرد.
نظم مقاومت در درون خود بازگشت به نظم میانه و عادلانه در منطقه و جهان است‌. امری که قابلیت و ظرفیت دعوت نیز دارد. و هیچ ملتی بی نقش و بی منفعت نیست. نه شرقی و نه غربی دعوتی است به ساخت نظم از درون و اخراج موانع نظم منطقه که به نفع جهان نیز می‌باشد. نظمی که از تک قطبی و دو قطبی نیز فراروی دارد و آینده ای عادلانه‌ و همراه با خیر جمعی را نوید می‌دهد.

✍️ م.ص.صادقی | ۸ آبان 1404