تأملاتی در ماهیت علوم انسانی اسلامی
برای اینکه وارد مباحث گستردۀ علمشناسی نشویم، صرفاً علم را با غیرعلم مقایسه میکنیم تا وجوه تمایز آن را بازشناسیم. در نگاهی تاریخی، آنچه امروز بهعنوان «علوم انسانی» میشناسیم، ریشه در جنبش روشنفکری قرن هفدهم و هجدهم اروپا دارد. اگرچه این جنبش را از زوایای گوناگونی میتوان بررسی کرد، آنچه در اینجا مهم است تأکید این جنبش بر چیزی بهنام science و کنار گذاشتن انواع دیگر معرفتها (knowledge) شامل خرافات، سحر و جادو، خواب و رؤیا، حدس و گمان، وحی و الهام و... بود. وجه تمایز علم در تعابیری چون دقت، آفاقیت، قابلیت اندازهگیری، ملموسبودن، عاریبودن از جهتگیری و ارزشها در مقابل ابهام، انفسیت، ناملموسبودن، ایدئولوژیکبودن و... بود. جنبش روشنفکری بر این باور بود که با تکیه بر روش علمی (عقلانیت) میتوان به معارفی (نظریاتی) دست یافت که جهانشمول، خدشهناپذیر، واقعیتنما و بهدور از ارزشها و سلائق و دیدگاهها و تمایلات و تعلقات شخصی باشد. روشنفکران نمونۀ موفق اینگونه علوم را در «علوم طبیعی» میدیدند و تلاش میکردند به همان شیوهای که علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی، زیستشناسی و ستارهشناسی توانستند بهگمان آنها به تبیین «بهتر» از واقعیت و پیشبینی و کنترل آن بپردازند، در علوم اجتماعی نیز با تمسک به روش علمی و با کمک عقل (reason) و بدون نیاز به هیچ معرفت دیگر (معارف غیرعلمی ازجمله دین و مذهب و سحر و جادو و خرافات و...) میتوان به شناخت و تنظیم امور انسانی و اجتماعی پرداخت. بحث در اینباره بسیار گسترده است و در اینجا قصد ورود به آن را ندارم و تنها میخواهم بگویم اگر بپذیریم که «علوم انسانی اسلامی» ماهیت ترکیبی دارد، بدان معناست که در مرحلۀ اول به علمبودن آن اعتراف میکنیم و باید آن را متمایز از غیرعلم بدانیم.
اما مشکل جایی رخ میدهد که برخی از گزارههایی که علوم انسانی/اجتماعی با روش علمی بدان رسیدهاند، با برخی از «آموزههای دینی» تعارض پیدا میکند. مثلاً دلالتهای نظریه پولی در دانش اقتصاد با تحریم بهره در اسلام تعارض پیدا میکند. اینجا محل زایش «علوم انسانی اسلامی» در معنای مرسوم آن است. برخی از متفکران، در مقام عمل، آموزههای دینی اسلام را قیودی سلبی برای گزارههای علمی در نظر میگیرند بدون اینکه متعرض ماهیت گزارههای علمی شوند؛ بهبیان دیگر، این عده اسلام را حاوی مجموعهای از قیود شامل منع ربا، منع غرر، منع ضرر و منع اکل مال به باطل میدانند و گزارههای علمی را در چارچوب این قیود میپذیرند و اجرایی میکنند. این نگاه دربارۀ بسیاری دیگر از قواعد و احکام اسلامی که جنبۀ ایجابی دارند، ساکت است؛ مثلاً عدالت، توزیع ثروت، اصول ناظر به بهرهبرداری از منابع طبیعی (انفال)، تکالیف ایجابی شرعی مانند خمس، زکات، خراج و...
برخی دیگر، آموزههای دینی را سیاستهای کلی میدانند و علم را شامل راهکارها و قواعد جزئی که برای پیادهسازی آن سیاستهای کلی میتوان از آن استفاده کرد. در این نگاه، اسلام دربارۀ خوببودن عدالت، رفاه، رشد و بدبودن فقر، رکود و بیکاری صحبت میکند و جهتگیریهای کلی را نشان میدهد و علم دربارۀ چگونگی برقراری یا حذف آنها از جامعه بحث میکند. این عده قائل به تفکیک مکتب و علم هستند و در عین حال، آن دو را متکامل و متعاضد میدانند. اما این نگاه دربارۀ آموزهها و احکام جزئی اسلام که خودش راهکارهایی برای تحقق اهداف کلی اسلام است، بحث نمیکند. ضمن اینکه از اسلام تصویری صوری و بیاثر ارائه میدهد؛ چون کار اسلام فقط تصدیق خوبیها و رد بدیهاست و این صرفاً یک توتولوژی (اینهمانی) است.
علاوهبر تقلیل اسلام در این نگاهها، تصویری که از علم مفروض گرفته شده است، بسیار قابل خدشه است. اگر ما تعریف روشنفکری از علم را بپذیریم، نمیتوانیم آن را با غیرعلم (که از نگاه جنبش روشنفکری شامل کتاب و سنت هم میشود) حد بزنیم و اگر این کار را بکنیم، دچار تناقض شدهایم! علم و روش علمی و عقلانیت مدرن برای این ایجاد شد که غیرعلم را کنار بزند و ما درست در جایی که علم دارد ثمره میدهد، آن را کنار میگذاریم.
علاوهبر این، علم به معنای مدرن آن، امری عاری از ارزش و بدون جهت نیست و بسیاری از ارزشهای جنبش روشنفکری در آن نهفته است و این ارزشها در موارد متعددی با ارزشهای دینی در تعارض است. بهبیان دیگر، غایت و رسالت اصلی علم مدرن، تنظیم و تدبیر و ساماندادن جامعۀ اروپای مدرن است و از سوی دیگر، شریعت و آموزههای اسلامی هم بهدنبال تنظیم و تدبیر و ساماندهی جامعۀ مسلمانان است و این دو در تمام سطوح معرفتی با هم تعارض دارند.
سؤال این است که اگر در اسلام آموزههایی ناظر به تنظیم امور انسانی و اجتماعات انسانی وجود دارد، اساساً چه نیازی به «علم» (در معنای جنبش روشنفکری) است؟ آن آموزهها از کجا آمدهاند و آیا با همانها و بدون نیاز به آنچه روشنفکران در جنبش روشنفکری دنبال میکردند، نمیتوان جامعه را سامان داد؟
✍️ دکتر علی سعیدی
دیدگاه خود را بنویسید