بخش اول

اما خب پولی همراه من نبود. به خانه که برگشتیم دیدم پسرم مشغول نقاشی شد. از او پرسیدم چه کار می کنی؟ او نقاشی خود را که یک اسکناس ده هزار تومانی بود به من نشان داد. هدفش این بود که آن پول را به مرد فقیر هدیه دهد. البته من به او توضیح دادم که این کار مجاز نیست و او پاسخ داد چرا نه؟ سخت بود این گزاره دانش اقتصادی را برای او جا بیندازم که وقتی میران نامحدودی پول به سوی کالاهای محدودی گسیل شود قیمت کالاها سر به آسمان می کشد...

خب درواقع من بچه ندارم و این داستان تخیلی را گفتم تا این حقیقت را بیان کنم که حرمت چاپ پول توسط بانک های مرکزی در اقتصاد کنونی بویژه در مواجهه با بحران های اقتصادی به چالش کشیده شده است. در طول بحران مالی 2008 بانک های مرکزی شروع به خریدن دارایی های مختلف کردند تا سرمایه گذاران را به کاری مشابه تشویق کنند و به آن ها اطمینان دهند. بانک های مرکزی برای تأمین بودجه این خریدها پول چاپ کردند. در مجموع بانک های مرکزی آمریکا، انگلستان و ژاپن 3.7 تریلیون دلار پول چاپ کردند و این در آن زمان سه برابر موجودی کل اسکناس های آن ها برحسب دلار بود. نتیجه چه شد؟ تورم هیچ گاه این کشورها را در این دوره تهدید نکرد. چرا که این پول ها صرف خرید دارایی شده بود و نه کالا...


✍️ احسان ولدان/ پژوهشگر اقتصادی