نخوان و بکوب!

سوگ‌نشینی دیگر در پی حواشی لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی

انحطاط جریان خودروشنفکر پندار و به اصطلاح آکادمیک در جامعه ما فقط به این منحصر نیست که تفاوت حقوقی میان لایحه قضایی را با لایحه غیرقضایی و تشریفات قانونی مربوط را نمی‌داند؛فقط این نیست که بدون مطالعه متن پیش‌نویس قانونی، ذهنیات فرسوده خود را به متن می‌چسباند و هیاهو می‌کند.یا فقط این نیست که از واکنش‌های تنظیم‌گرانه و کیفری کشورها و نهادهای حکمرانی گوناگون در دنیا (حتی کشورهایی که سال‌ها در آنجا درس خوانده‌اند یا تدریس کرده‌اند و مرتباً مسافرت می‌کنند یا دانشجویان خود را به آن سو سوق می‌دهند) برای مواجهه قاطع با انواع مطالب گمراه کننده و فیک نیوز و غیرقانونی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، بی‌اطلاع است.یا فقط این نیست که نمی‌داند که لایحه مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی، بعد از طی فرایندی چندین ساله از طرف قوه قضاییه تنظیم و به دولت تقدیم شده و بعد از تصویب دولت راهی مجلس شده و اصلا ارتباطی با اتفاقات مربوط به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه ندارد.
آنها عادت دارند که برساخته‌های ذهنی خود را که سال‌ها با آنها خو کرده‌اند، و گویا در قالب متونی از قبل آماده تدارک کرده‌اند، به بهانه هر اتفاق کوچک و بزرگ، به عنوان مشهورات مسلم و قطعی، به مخاطب کم‌اطلاع تزریق و تحمیل کنند؛ حتی حاضر نیستند در مواجهه با عینیت‌های واضح و رویدادهای واقعی جامعه خود کمی اندیشه کنند و دست‌کم نسبت به داشته‌های قبلی خود قدری تأمل و تجدیدنظر کنند. کاش دست از ارتجاع برمی‌داشتند و دست کم، غرب امروز، و نه دهه‌ها قبل، را برای دانشجویان و مخاطبان ترجمه‌ و تفسیر می‌کردند.
چارچوب آزادی بیان را نصفه و نیمه آموخته‌اند و می‌خواهند نصفه نیمه هم تزریق کنند.گویا از مفاهیم پرمغز و رفیعی چون احیای حقوق عامه مردم و یا تضمین امنیت روانی شهروندان و یا حق بر دانستن حقیقت هیچ نشنیده‌اند!
تخصص این جریان بیمار، ایجاد خفقان شعاری است: با هوچی‌گری و سر و صدای کَرکننده، فضای اندیشه‌ورزی و گفتگوی علمی را مسدود می کند تا با جاروجنجال رسانه‌ای، همان بلایی که بر سر طرح صیانت یا قانون عفاف و حجاب آوردند، بر سر لایحه اخیر نیز بیاورند. (نخوان و بکوب)
بدیهی است که این لایحه همچون سایر پیش‌نویس‌های قانونی مصون از ایراد و انتقاد نیست و می‌بایست تکمیل و ارتقا یابد اما نکته اینجاست که مواجهه کاملاً ایدئولوژیک و غیرعلمی این دسته از حضرات با یک پیشنویس قانونی، مبتنی بر پیش‌فرض‌های ذهنی آنها است. کاتوليک‌تر از پاپی هستند که خود آن پاپ، یا مرده یا توبه کرده.نیز بدیهی است که برای مواجهه مؤثر با این پدیده ی به شدت آسیب زا (رواج محتوای ناقص یا تحریف شده یا خلاف واقع در فضای کاملا حقیقیِ مجازی)، قانون به تنهایی کافی نیست و اقدامات جدی فرهنگی مانند آموزش و افزایش سواد رسانه ای نیز ضروری است.
راهی که این حضرات در پیش گرفته‌اند فقط به رهاسازی مصالح مردم و تضعیف حکمرانی قانونمند و جولان رفتارهای مسؤولیت گریزانه و آسیب رسان در فضای مجازی می انجامد.
بنده متن لایحه را به طور کامل خوانده‌ام و از نگاه کلان و رویکرد حاکم بر آن دفاع می‌کنم؛ اگرچه انتقاداتی در جزئیات بر آن وارد است.
مثل همیشه، به دانشجویان و دغدغه‌مندان توصیه می‌کنم مستقیما متن کامل لایحه را مسئولانه بخوانید و مباحثه کنید و پیشنهادهای روشن و انتقادهای دلسوزانه خود را به منظور اصلاح و تکمیل متن لایحه منتشر کنید.


✍️حامد نیکونهاد _معلم حقوق در دانشگاه شهیدبهشتی  1404/05/06