چارلز کیندلبرگر، در کتاب معروف خود با عنوان جنون، وحشت و سقوط، با استفاده از نظریهٔ شکنندگی مالی مینسکی، تحلیلی از بحران‌های مالی ارائه می‌دهد.

در تحلیل او، افزایش ارزش سهام و اوراق بهادار باعث هجوم افراد و خانوارهای زیاد به بازار با انگیزهٔ سودجویی می‌شود. سفته‌بازی برای سود، منجر به انحراف رفتار معمولی و عقلایی به سمت پدیده‌هایی مثل جنون یا حباب می‌شود.

این امر تا جایی ادامه می‌یابد که برخی از سفته‌بازان داخل بازار تصمیم می‌گیرند که سودهای خود را نقد کنند و بنابراین، سهام یا اوراق خود را می‌فروشند. در نتیجه، در رأس بازار تردید ایجاد می‌شود و دورهٔ ناگوار نگرانی مالی پیش می‌آید.

وقتی نگرانی ادامه می‌یابد، سفته‌بازان به‌تدریج یا یک‌باره درمی‌یابند که بازار نمی‌تواند از این بالاتر رود و بنابراین، مسابقه برای تبدیل دارایی‌های مالی بلندمدت یا واقعی به پول شدت می‌گیرد.

تنفر و بی‌اعتباری ممکن است منجر به وحشت شود و مردم برای خروج از بازار هجوم آورند.

این وحشت ادامه می‌یابد تا به سقوط بورس منجر شود؛ پدیده‌ای که در بحران‌های مالی متعدد در کشورهای غربی به‌وفور دیده شده است.

مردم ما تاکنون چنین چیزی را به‌طور گسترده تجربه نکرده‌اند، اما به‌وضوح می‌توان این چرخه را برای آیندهٔ اقتصاد کشور دید.

ما اکثر العبر و اقل الاعتبار (عبرت‌ها چه بسیارند و عبرت‌گیری‌ها چه اندک!)


✍️ دکتر علی سعیدی