از سال ۱۳۸۶، اشتباه مهلک قیمت‌گذاری دلاری انفال شامل نفت، فرآورده‌های نفتی، محصولات پتروشیمی و فلزات اساسی مانند فولاد، مس و آلومینیوم رخ داد.

این تصمیم اشتباه چند اثر بسیار مخرب داشت:

۱. کل زنجیره تولید و هزینه تولید به شدت وابسته به قیمت دلار شد؛ به‌گونه‌ای که با هر افزایش خواسته یا ناخواسته دلار، قیمت مهمترین نهاده‌های تولید بالا می‌رفت؛ البته دولت جلوی ورود این شوک به ۵ فرآورده‌ مهم نفتی مشتمل بر بنزین و گازوییل به بخش تولید و مصرف را گرفت، ولی این اقدام سود حاصل از فروش انفال را از بخش عمومی به بخش غیر عمومی منتقل و کسری پنهان بودجه را افزایش داد.

۲. ذی نفعان افزایش قیمت دلار تغییر کردند و شرکت های پالایشی، پتروشیمی و فولادی دریافتند که اگر اندکی قیمت دلار بالا برود سودشان به شدت بالا میرود حتی ناشی از فروش محصولاتشان به داخل کشور، بدون اینکه نیازی به افزایش تولید یا بهبود بهره‌وری داشته باشند.

۳. کسری بودجه پنهان دولت با کاهش عایدی دولت از فروش منافع انفال زیاد شد و دولت را وادار کرد که یا قیمت انرژی را بالا ببرد که خود باعث تشدید تورم و افزایش کسری بودجه می‌شد و یا دست به استقراض بزند که بازهم باعث تشدید تورم و افزایش کسری بودجه می‌شد.

آمریکا این پاس گل نظام سیاستگذاری اقتصاد کشور را تبدیل به گل به خودی کرد و از اوایل دهه ۱۳۹۰ اقتصاد ایران را به شدت تحریم کرد و شوک بیرونی به نرخ ارز هم تشدید شد، با ارتکاب اشتباه مهلک دوم شناورسازی نرخ ارز، چرخه مخرب دلاری شدن اقتصاد ایران تکمیل شد و حالا یک بازی موش و گربه بین نرخ ارز و تورم شکل گرفت که تا کنون ادامه دارد، و متاسفانه سیاستمداران و تحلیلگران اقتصادی به جای فهم ریشه مریضی و حل آن، مرتب با توصیه به گران سازی ارز می‌کنند و یا گران سازی انرژی و یا هر دو مورد؛ آری مانند طنزهای قدیمی هم اکنون مصدومدآماده است و می‌توان آموزش کمک های اولیه را داد!

✍️ دکتر توکلی