یکی از پیامدهای تفکیک اثباتی-هنجاری، تضعیف احساس مسئولیت اخلاقی اقتصاددانان است. وقتی اقتصاددان خود را صرفاً تحلیلگر بی‌طرف واقعیات می‌بیند و قضاوت‌های ارزشی را خارج از حوزه کار خود تلقی می‌کند، احساس مسئولیت اخلاقی درباره پیامدهای توصیه‌ها و تحلیل‌های خود را کمتر می‌کند. این نگرش منجر به نوعی بی‌مسئولیتی حرفه‌ای می‌شود که در آن اقتصاددان فکر می‌کند که تنها وظیفه‌اش ارائه #تحلیل_فنی است و مسئولیتی درباره استفاده از این تحلیل یا پیامدهای اخلاقی و اجتماعی آن ندارد.

این مسئله به‌ویژه در موارد سیاست‌گذاری اهمیت دارد. اقتصاددانانی که به دولت‌ها یا نهادهای بین‌المللی مشاوره می‌دهند، اغلب توصیه‌هایی ارائه می‌دهند که پیامدهای عمیق اخلاقی و اجتماعی دارند. اما اگر آنها خود را صرفاً تحلیلگر فنی ببینند و احساس کنند که قضاوت ارزشی وظیفه آنها نیست، ممکن است مسئولیت اخلاقی خود درباره این پیامدها را انکار کنند. به‌عنوان مثال، اقتصاددانی که سیاست کاهش بودجه دولت را توصیه می‌کند، باید مسئولیت اخلاقی درباره پیامدهای این سیاست بر گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه را نیز بپذیرد، نه اینکه بگوید این یک تصمیم سیاسی است و خارج از حوزه کار من به‌عنوان اقتصاددان.

علاوه بر این، تفکیک اثباتی-هنجاری می‌تواند به نوعی خودفریبی منجر شود که در آن اقتصاددان فکر می‌کند توصیه‌هایش بر پایه علم محض است در حالی که در واقع بر پیش‌فرض‌های ارزشی خاصی استوار است. این خودفریبی مانع از نقد و بازنگری در پیش‌فرض‌های ارزشی می‌شود و به تداوم تحلیل‌های یک‌سویه و گاه نادرست منجر می‌شود. اگر اقتصاددان بپذیرد که تحلیل‌هایش بر پیش‌فرض‌های ارزشی خاصی استوار است، باید آماده باشد که این پیش‌فرض‌ها را توجیه و دفاع کند و در برابر انتقادات پاسخگو باشد. اما اگر این پیش‌فرض‌ها را پنهان کند و ادعا کند که تحلیلش کاملاً عینی است، از این مسئولیت شانه خالی می‌کند.


✍️ دکتر علی سعیدی