بخش اول
اخیرا انتشار کلیپهایی از احمدعلی مسعود انصاری نویسنده کتاب «من و رضا» که در آنها به روابط نامشروع و روسپیگری همسر رضا پهلوی و فرح پهلوی (همسر محمدرضا) اشاره میکند واکنشهای انتقادی زیادی را به سمت این خانواده گسیل داشته است. انصاری از نزدیکترین افراد به خاندان پهلوی و دوست نزدیک رضا پهلوی است. پدرش از دیپلماتهای بلندپایه قبل از انقلاب و مادرش دختر خاله فرح است. او کتابهایی را در مورد خاندان پهلوی منتشر کرده که باعث خشم آنها شده است.
انصاری در یکی از مصاحبههای خود میگوید: وقتی که رضا به مسافرت رفته بود یاسمین خانم (همسرش) با دوست پسر آمریکاییاش تا ساعت ۳ نصف شب تنهایی با هم در خانه بودند که من رفتم به رضا گفتم به یاسمین بگو که محافظان و اطرافیان شما نمیپسندند و به او بگو که باید ملاحظه کند. رضا گفت من لیبرالم! من آزادی خواهم! برای من اهمیتی ندارد!
اما من با شنیدن این جملات یکدفعه یاد مادر راسل افتادم! ماجرا از این قرار است که پس از انتشار کتاب فریب بزرگ و به خصوص بعد از مناظره پرفسور درخشان با دکتر غنینژاد (به تاریخ ۴/۲/۱۴۰۲) در برنامه جهانآراء شبکه افق از افراد مختلفی شنیدم که چرا پرفسور درخشان به اشخاص و بزرگان لیبرال و خانواده ایشان کار دارد؟ مثلا چرا ایشان روی آنتن زنده سیما گفته که پدرِ برتراند راسل به مادرش اجازه داده است که در خانه خودشان با معلم خصوصی بچههایشان رابطه نامشروع برقرار کند و لیبرالها از این رفتار پدر راسل به نیکی یاد میکنند و او را لیبرالی مینامند که بسیار جلوتر از زمان خودش بود. همچنین جان استوارت میل را به عنوان پدرخوانده (گاد فادر) برتراند انتخاب کرد و از او خواست که برتراند را بیدین تربیت کند.
برخی میگویند ما چه کار داریم که آنها که بودهاند و چه کار کردهاند؟ چه اهمیتی دارد که رفتار یک دانشمند چگونه است؟ مهم حرف اوست و ما باید برویم و علم را از او بیاموزیم! ما باید به «ما قال» نگاه کنیم نه «من قال». برخی که مذهبیتر هم بودند میگفتند روایاتی هم وجود دارد که در آنها به جواز اخذ علم ولو از مشرکین و منافقین و … اشاره شده است! در این مقاله به این نکته پاسخ خواهیم داد که چرا اشاره به این آیات و روایات در رابطه با علوم انسانی اشتباه است؟
1. اولا حرمت خواندن کتب ضاله یکی از مستنداتی است که می توان به آن اشاره کرد که نمیتوان به طور کلی به مردم جواز «انظر الی ما قال» را داد. اگر انظر الی ما قال یک قاعده کلی بدون استثناء بود خواندن کتب ضاله حرمت نداشت.
2. عقل حکم میکند به مردم نگوییم که بروید و پای صحبت هر شخص و هر رسانهای بنشینید. کدام عاقلی است که به مردم بگوید بروید پای بیبیسی و اینترنشنال و من و تو و… بنشینند و به ماقال نگاه کنید؟ آن هم زمانی که یقین داریم توانایی فریب دادن این رسانهها با استفاده از تکنیکهای رسانهای و جنگ شناختی از توانایی تشخیص برخی از مردم قطعا بیشتر است. و البته ادل الدلیل علی امکان شیء وقوعه! از فریبخوردگان فتنه ۸۸ تا فتنه ۱۴۰۱ اکثرا از مخاطبین این شبکهها بودند! عجیب است که از نظر برخی خواندن کتب ضاله حرام است اما نشستن پای صحبتهای ضالین معاند حلال!
3. به اجتهاد عالمِ «غیرشیعه» ولو با تمام اصول و ضوابط تفقه باشد و حکم او هم با حکم فقهای شیعه یکسان باشد نمیتوان رجوع کرد و از شرایط مجتهد، «مسلمان مومن بودن» است. اما امروز میبینیم که به فقهای دانشگاه شیکاگو و هاروارد و امثالهم رجوع میشود و بر اساس فتاوای ایشان در کشور حکمرانی اقتصادی نیز صورت میگیرد!
4. در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا (ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید)
سوال: آیا اگر مومنی خبری آورد تبین و تحقیق نیاز نیست؟ طبیعتا منعی ندارد و شاید هم نیاز به تحقیق باشد. اما تاکید قرآن بر تبیّن در مورد خبر فاسق از این باب است که اصل را بر باطل بودن خبر او بگذارید مگر اینکه خلافش ثابت شود. نه اینکه آثار آنها را ترجمه کنیم بدون یک کلمه نقد و آن را در ذهن جوانان از همه جا بیخبر به عنوان علم فرو کنیم تا بتوانند مدرکی بگیرند و شغلی بیابند!
✍️ حسین عباسیفر
دیدگاه خود را بنویسید