بخش دوم
5. کسی میتواند به خبر اهل فسق توجه کند که اهل تمییز و فرقان باشد و نمیتوان به کسانی که توانایی تبیین و تمییز ندارند توصیه کرد که انظر الی ما قال! چه بسا افرادی که با خواندن یک کتاب به انحراف کشیده شدند و چه بسیارتر افرادی که شخصیت آنها شخصیت آخرین کتابی است که مطالعه کردند یا آخرین فردی که ملاقات نمودند. در حوزه علوم انسانی تقریبا محال است کسی بتواند تمام اطراف یک موضوع و نظرات مکاتب مختلف و اندیشمندان جریانهای گوناگون را بخواند و نقد کند مگر اینکه یک نابغه همچون شهید صدر باشد. فلذا این استثنائات را نمیتوان تعمیم به اکثریت داد و برای آنها نسخه اطلبوا العلم ولو بالصین در حوزه علوم انسانی نوشت.
6. در معنای اطلبو العلم ولو بالصین آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرمودند: این روایت به این معناست که کتابی هست که اگر در چین هم باشد باید برویم و آن را بیابیم و بخوانیم و آن قرآن است. ابتدا باید علم بودن آن ثابت شود تا برویم و در چین آن را بیابیم! چطور قبل از رفتن به چین شما تشخیص میدهید که آن چه به دنبال آن رفتید علم است؟ پس ابتدا باید در حوزه علوم انسانی به من قال نگاه کرد و یا فیالجمله به علم بودن آن یقین داشته باشیم. در حقیقت معنای این روایت این نیست که «علم نزد کفار است» و شما بروید و آن را بگیرید! بلکه میفرماید اگر علم حقیقی (قرآن و سنت) در هر نقطهای از عالم بود به دنبال آن بروید. در همین رابطه علامه جوادی آملی «حفظه الله تعالی» میفرمایند: الآن شعار رسمی مستضعفان عالم این است «اطلبوا العلم ولو بقُم»
7. علامه جوادی آملی در مورد روایت انظر الی ما قال میفرمایند: چهار چوبهای علمی اين است كه اگر كسی اهل تحقيق و خردورزی باشد و در حكمت نظری بخواهد كار كند، میگويد اُنظُر إلی مَا قال. میخواهد فيزيکدان باشد يا رياضیدان و شيمیدان و كيهانشناس و غيره، میگويد: اين استاد است، چه كار داريم يهودی است يا مسلمان؟ بايد ببينيم فيزيک را خوب درس میگويد يا نه. اين اُنظُر إلی مَا قال است. در رياضيات و فيزيك و شيمی و زمينشناسی و مانند آن هم همينطور است. دين ما اين بخش را امضا كرده است. امّا اگر كسی بخواهد علوم انسانی را فرا بگيرد و انسان بشود و از كرامت انسانی طرفی ببندد و خليفةالله شود، ديگر به او نمیگويند اُنظُر إلی مَا قالْ؛ میگويند: اُنظُر إلَی مَا فَعَلْ. ببينيد اين آقا چه كار میكند. در علوم انسانی قرار است اين آدم باتقوا شود، اهل نماز شود، اهل صداقت و فلاح و صلاح و نَجاح بشود. چنين كسی را «فعل» رهبری میكند و نه «قول». اُنظُر إلی مَا فَعَلْ، نه اُنظُر إلی مَا قالْ. اُنظُر إلی مَا قالَ مربوط به حكمت نظری و علوم تجربی است، اُنظُر إلی مَا فَعَلَ مربوط به علوم انسانی است. اصرار اقتصاد دانان لیبرال بر اینکه اقتصاد هم مثل فیزیک است برای فرار از «تمکین به دین اسلام است» وگرنه خودشان هم میدانند که مقایسه فیزیک و اقتصاد مضحکتر از آن است که نقد شود. کافی است در جمعی از اندیشمندان واقعی علوم انسانی یا جمع دانشجویان فلسفه علم این گزاره بیان شود تا پاسخ درخور را بگیرند یا مقاله جان رپلی در گاردین با عنوان «چگونه اقتصاد به یک دین تبدیل شد» را بخوانید.
8. روایات متعددی که اشاره به معنا و جایگاه علم حقیقی دارد از جمله: قال الباقر علیهالسلام: قال انه لیس أحد عنده علم شئ الا خرج من عند امیرالمومنین فلیذهب الناس حیث شاء، فو الله لیس الامر الا من ههنا (کافی ج ۱ ص ۳۹۹). امام صادق علیهالسلام: فانظروا علمکم هذا عمّن تأخذونه. یعنی بنگرید این دانش خود را از که می گیرید.(بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۹۵). امام علی علیهالسلام فرمودند: یا کُمَیْلُ! لا تَأْخُذْ اِلاّ عَنّا، تَکُنْ مِنّا؛ اى کمیل! اگر مىخواهى از ما باشى، تمام معارف دینت را از ما بگیر! بحارالانوار، جلد ۷۴، صفحه ۴۱۲. امام باقر علیه السلام: «شَرّقا و غَرّبا فلا تجدا علما صحیحا الا خرج من عندنا اهل البیت». شرق و غرب را بگردید، اگر بخواهید علم صحیح به دست بیاورید، فقط منحصر است عندنا اهل البیت.
✍️ حسین عباسیفر
دیدگاه خود را بنویسید