از زمان رضا پهلوی تلاش کرده‌ایم با تکیه بر درآمد نفت و رشوه‌دادن به بخش خصوصی، شیوه تولید انبوه را در کشور پیاده کنیم. تولید انبوه یعنی نیاز به سرمایۀ کلان برای راه‌اندازی تولید؛ و چون چنین سرمایه‌ای نداشتیم، باید به‌دنبال سرمایه‌ خارجی می‌رفتیم. اما سرمایه‌ خارجی معمولاً بیش از آنکه بیاورد، می‌خواهد از اینجا ببرد.

دولت نیز هر زمان که درآمد نفتی داشته، تلاش کرده زیرساخت تولید را ایجاد کند و کارخانه‌های بزرگ پتروشیمی، فولاد، سیمان و خودروسازی را راه‌اندازی کند. انقلاب اسلامی وارث چنین دولت تصدی‌گری شد که با کوچک‌ترین نوسانات بازار نفت دچار نوسان می‌شد.

سپس راه‌حل این شد که چون دولت ناکارآمد است، به سراغ «مد روز» یعنی خصوصی‌سازی برویم. خصوصی‌سازی نیز پس از ده تا پانزده سال ناکارآمدی خود را نشان داد. همان شرکت‌های دولتی که حداقل تولید و اشتغال ایجاد می‌کردند، با قیمت‌های بسیار پایین واگذار شدند و بعداً مشخص شد که فقط زمین کارخانه‌ها چند برابر این مبالغ می‌ارزیده است.

در ادامه به ادبیات نوآوری و الگوهای اقتصاد دانش‌بنیان با سبک متعارف روی آوردیم که آن هم برگرفته از مد روز بود. قصد داشتیم فناوری‌هایی را وارد کشور کنیم که از تولید انبوه پشتیبانی می‌کردند.

اکنون که صحبت از جهش تولید به میان آمده، باز قرار است به‌دنبال نسخه‌های ارائه‌شده در کتاب‌های درسی یا نهادهای بین‌المللی برویم و ده سال دیگر هم صرف آزمون و خطای این نسخه‌ها کنیم.

جمعیت نیز اگر از مرز جوانی عبور کند، در دهه‌های آینده مشکلاتی به وجود می‌آورد که دیگر مجالی برای جهش، تولید یا رونق اقتصادی باقی نخواهد ماند و تنها به دنبال کاهش تلفات ناشی از فقر، قحطی و کمبود مواد اساسی خواهیم بود.

کرونا شاید نظم زندگی ما را بر هم زده باشد، اما همین بی‌نظمی می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد تحولات ساختاری در کشور شود.

کشورهایی که جهش اقتصادی را تجربه کرده‌اند، معمولاً از دل بحران‌ها برخاسته‌اند: جنگ، قحطی، استعمار یا دیکتاتوری نظامی. هیچ‌کدام از این‌ها برای ما نه مطلوب است و نه امکان‌پذیر.

ما پس از انقلاب باید جهش را آغاز می‌کردیم، اما مسائل سیاسی و امنیتی اجازه ندادند.

پس از جنگ نیز باید این جهش را رقم می‌زدیم، اما سیاست‌های تعدیل اقتصادی، کنترل جمعیت و ترویج مصرف‌زدگی مانع آن شدند. اگر با همان روحیۀ جهادی دهۀ شصت وارد فضای تولید می‌شدیم، می‌توانستیم این جهش را محقق کنیم.

در دهۀ هشتاد مجدداً بستر جهش فراهم شده بود. درآمدهای نفتی افزایش یافت و صرف توسعۀ صنایعی شد که می‌توانستند به بازارهای جهانی نفوذ کنند. نمونه بارز آن صنعت خودروسازی ایران بود که ریچارد نفیو، طراح تحریم‌های اخیر، در کتاب هنر تحریم‌ها تصریح می‌کند تحریم خودروی ایران با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ آن در منطقه اعمال شد.

اما فتنه ۸۸ و مسائل پس از آن، اجازه تحقق جهش را در دهۀ هشتاد نداد و بهانۀ آغاز تحریم‌های بی‌سابقه شد.

وقتی همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد برجام گذاشتیم، تصور کردیم با رفع موانع غربی، می‌توانیم اقتصاد را رونق دهیم، اما این نیز محقق نشد.

اکنون معادلۀ «نفت در برابر توسعه» در کشور ما برهم خورده است. از دوران رضا پهلوی تاکنون، ما همواره نفت می‌فروختیم و توسعه می‌خریدیم. اما امروز، حداقل در کوتاه‌مدت، ایران بی‌سروصدا از بازار نفت کنار گذاشته شده است.

صادرات دو میلیون بشکه نفت ایران تقریباً به صفر رسیده و قیمت نفت نیز از ۱۲۰ دلار به ۲۰ دلار کاهش یافته است.

این یعنی ساختار اقتصاد جهانی در حال دگرگونی است و اگر ما متوجه این تغییر نشویم و همچنان با نسخه‌های قدیمی عمل کنیم، بازنده اصلی خواهیم بود.



✍️ دکتر علی سعیدی