ما با جمعی از دوستان، حدود شش ماه است که در زمینههای جهش اقتصادی در کشور به بحث و بررسی پرداختهایم و حتی درس اقتصاد ایران این ترم را نیز به همین موضوع اختصاص دادم.
در این بخش و بخشهای بعدی تلاش میکنم برخی از ایدههایی را مرور کنم که برای ایجاد جهش اقتصادی، دردسترس، ساده و اجرایی هستند. شاید در نگاه اول، این ایدهها خیلی متعارف به نظر نرسند، اما عملیاتی کردن آنها نیاز به هزینه و زحمت زیادی ندارد.
نخستین حوزه جهش تولید، نفت است. نفت طی چند سال اخیر آرامآرام از اقتصاد ما حذف شده، اما همچنان بسیاری از مردم و مسئولان تصور میکنند اقتصاد ما نفتمحور است یا باید چنین بماند. این ذهنیت، مانع از حرکت به سمت تولید واقعی شده است.
سهم نفت از اقتصاد ایران تنها ۱۳.۵ درصد است که نیمی از آن بهصورت خام صادر میشود. با وجود تحریمها و قیمت پایین هر بشکه نفت (حدود بیست و چند دلار)، هیچ عقل سلیمی نباید به صادرات نفت خام دل ببندد. بنابراین، اگر نفت را صادر نکنیم، چه باید بکنیم؟
۱. نخست، افزایش ظرفیت پالایشگاهی کشور است. پالایشگاههای فعلی باید با حداکثر توان کار کنند. احداث پالایشگاههای جدید نیازمند سرمایهگذاری است که نه از دولت برمیآید و نه سرمایهگذار خارجی حاضر است انجام دهد. اما راه سومی وجود دارد: پالایشگاههای خرد، پالایشگاههایی کوچک که قلب آنها در یک کامیون قابل جابهجایی است.
احداث این پالایشگاهها با سرمایههای خرد مردم و در سراسر کشور، میتواند نهتنها نیاز داخلی به فرآوردههای نفتی را تأمین کند، بلکه بازار منطقه را نیز پوشش دهد. بهجای چشمدوختن به بازارهای جهانی، بازارهای کشورهای همسایه را دریابیم. با یک برآورد ساده، در اطراف ایران حدود ۵۰۰ میلیون مصرفکننده وجود دارد. اروپاییها برای بازار ۸۰ میلیونی ما چگونه رقابت میکردند؛ حال آنکه ما از مزیت خود در بازار داخلی و منطقه غافل ماندهایم.
نمونهای از این پالایشگاهها در منطقه جلفا راهاندازی شده اما با مشکلاتی مواجه است؛ از جمله اینکه شرکت نفت به آن نفت خام نمیدهد و اجازه فروش محصولات در ایران را نیز ندارد. ترویج این مدل تنها نیازمند اراده سیاسی و حذف انحصار از صنعت نفت است.
۲. دوم، با افزایش ظرفیت پالایش نفت، ایران باید به بزرگترین خریدار نفت منطقه تبدیل شود. تمامی نفت خلیج فارس را ما خریداری کنیم و در مقابل، بنزین، گازوئیل و مواد پتروشیمی به این کشورها بدهیم؛ یک معامله تهاتری واقعی و بدون دلار، با منافع دوطرفه.
۳. سوم، بهجای آنکه نفت را با التماس به دلار تبدیل کنیم، هر چه سریعتر باید ذخایر ارزی را به نفت یا کالاهای باارزش دیگر تبدیل کنیم و نفت بخریم. دلار در حال حاضر همچون بمب ساعتی است که در آستانه انفجار است. تحلیلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا با استفاده از بحران کرونا در حال کاهش بدهیهای خود است. این مسکنها در بلندمدت جواب نخواهند داد.
۴. چهارم، ایران باید از اوپک خارج شود؛ به همان دلایلی که روسیه عضو اوپک نشد و مذاکرات آن به نتیجه نرسید. عضویت در اوپک نهتنها سودی نداشته، بلکه سهمیهبندی و سیاستهای نادرست آن در بحرانها به ضرر ما تمام شده است.
تمرکز بر بازار نفت از آن جهت مهم است که این حوزه یکی از ارکان جهش تولید در اقتصاد ایران محسوب میشود؛ اما نه از راه خامفروشی، بلکه با استفاده اهرمی از نفت.
وجود ذخایر نفتی ارزانقیمت در ایران و منطقه، مزیتی بیرقیب است که میتواند هزینه تمامشده تولید را کاهش دهد و کالاهایی رقابتی و ارزانقیمت برای صادرات تولید کند.
✍️ دکتر علی سعیدی
دیدگاه خود را بنویسید