یکی از مولفههای این طرح بحث استقلال بانک مرکزی است و باید مشخص شود که این استقلال به چه نحوی طراحی شده است. چون استقلال بانک مرکزی مستعد مبرا شدن از پاسخگویی و حاکم شدن و گرایشهای خاص یک طبقه تکنوکرات و طیفی از اقتصاددانان است که بتوانند سلیقه خودشان را بهانه استقلال بانک مرکزی بر اقتصاد ایران حاکم کنند و نظام سیاسی هم در برابر آنها در یک انفعال قرار گیرد و فضا به سمتی برود که خواستگاههای درست و مشروع مردم قابل پیگیری نباشد.
در رویههای جاری نظام بانکی در سایر کشورها اساسا دغدغه به خدمت گرفتن ظرفیت نظام بانکی برای اهداف اقتصاد ملی وجود ندارد بلکه اهداف اصلی آنها دایر بر مسائل نظارتی است و مناسب بودن استانداردهای بانک برای سهامداران و رعایت ضوابط کمیته بال است. به طور نسبی در طرح قانون بانک مرکزی این موارد رعایت شده است اما باید دید در نهایت چه چیزی به تصویب نهایی میرسد.
در طرح قانون بانک مرکزی اهداف کمی نیست بلکه کیفی است و آنها میتوانند برخی اهداف را کمرنگ کنند و برخی دیگر را مسکوت بگذارند. باتوجه به خواستگاه نظری بسیاری از طبقه تکنوکرات و بروکرات ما اشتیاق تاثیرپذیری و الگوگیری از سیاستگذاریهای بانکهای مرکزی غربی دارند ولی اقتضائات اقتصاد ما متفاوت از کشورهای توسعه یافته است.
✍️ حسین درودیان
دیدگاه خود را بنویسید