هر نظامی را که ملاحظه میکنیم در این امر مشترک هستند که اجزای موجود در آن نظام به صورت خاصی در کنار یکدیگر قرار میگیرند؛ به طوری که از این طریق بتوانند هدف سیستم را نتیجه دهند. «مبنا» در حقیقت چگونگی در کنار یکدیگر قرار گرفتن اجزا یعنی کیفیت روابط را معین میسازد. لذا رابطه«مبنا» و «هدف» یک رابطه علت و معلولی است.
بهعنوان مثال توان افزایی مادی، هدف سیستم اقتصاد سرمایهداری است. برای تحقق این هدف، اصلی را به نام «اصالت سرمایه» به عنوان مبنای نظام قبول میکنند؛ یعنی سرمایه را علت غایی رشد تولیدات میدانند. البته میدانیم که نیروی انسانی(کار) را نیز نهایتا سرمایه انسانی نامیده و در کنار سایر عوامل تولید مانند ابزار تولیدی و مواد اولیه و غیره قرار داده و تحت شمول عنوان کلی سرمایه مطرح میکنند. حال جهت تحقق هدف مورد نظر، اجزا و عناصری چون بانک، شرکتها، شبکههای تولیدی، توزیعی و غیره را در چنان ربطی قرار میدهند که بر اساس اصالت سرمایه، هدف نظام را تامین کند. بدین ترتیب....
زیر سیستمهای بانک هر کدام نظامی هستند که در جهت تحقق هدف تکاثر سرمایههای پولی به وجود آمدهاند؛ یعنی موجودیت آنها به اقتضای هدف بانک است. حال چگونه میتوان ربا را از بانک حذف نمود، در حالی که اهداف سیستم شامل بر بانک و سیستمهای تحت شمول آن مانند گذشته به قوت خود باقی ماندهاند؟
در مثالی دیگر میتوان از برنامهریزی در رشد و گسترش دانشگاهها نام برد...
✍️ پروفسور درخشان
دیدگاه خود را بنویسید