چهل سال حرکت تند و آهسته به سمت جلو، می‌بایست با مؤلفه‌های واقعی آن مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.

اینکه هرگاه این انقلاب مردمی در طول چهل سال گذشته می‌خواست حرکت خود به سمت جلو را شتاب بخشد، عده‌ای در داخل با هدایت بیگانگان و با ایجاد قائله‌های مختلف، آن را دچار مخاطره کرده‌اند، خود جای بررسی بیشتری دارد.

در ابتدای انقلاب و دهه‌ی ۶۰، آمریکا و غرب با کمک نهضت آزادی و منافقین، هدایت جریان مقابله با انقلاب اسلامی را در جبهه‌های مختلف برعهده گرفتند.

در دهه‌ی ۷۰، جریان لیبرال سرمایه‌داریِ حاکم بر دولت کارگزاران – که از آستین چپ و راست سنتی بیرون آمده بود – و همچنین جریان اصلاحات که برخاسته از حلقه‌ی استحاله‌طلب کیان بودند، با ایجاد آشوب در کشور، این مسیر روشن و نورانی را دچار مشکل کردند.

در دهه‌ی ۸۰، جریان نفاق که دو روی سکه‌ی جریانات دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ بودند، با ایجاد درگیری و اغتشاش در کشور تلاش کردند که انقلاب اسلامی را در دهه‌ی سوم خود دچار کندی در روند رو به رشدش کنند.

در دهه‌ی ۹۰، جریانی که انباشته از ناکارآمدی بود و در ابتدای حضور خود گفتمان استکبارستیزی و خودباوری ملت ایران را به چالش کشیده بود، با اعتماد به آمریکا و غرب، مشکلات عدیده‌ای برای مردم و انقلاب‌شان ایجاد کرد.

اساساً در چهل سال عمر پربرکت انقلاب اسلامی، هرگاه ساختارهای کشور – مخصوصاً ساختارهایی که مرتبط با ابعاد جمهوریت نظام هستند – توانسته‌اند به تفکر اصیل انقلاب اسلامی نزدیک شوند، جهش‌های کمی و کیفی فوق‌العاده‌ای در کشور ایجاد شده و رضایت‌مندی مردم افزایش یافته است. در مقابل، هر زمان کشور با تفکرات و عوامل انسانیِ مرتبط با جبهه‌ی متمایل به غرب مدیریت شده، آن حوزه دچار ناکارآمدی شده و موجب نارضایتی شدید مردم و گله‌مندی آن‌ها گردیده است.


✍️ علیرضا مقصودی