جناب سید حسن نصرالله به عنوان یکی از مرتفع ترین قله ها در عاقله مقاومت، در یک صورت بندی ایده های مطرح شده در جهان اسلام برای مواجهه با رژیم اشغالگر را در قالب سه طرح توصیف نموده و تصریح می کند که مبتنی بر تجربه و اقتضائات حاکم بر ملّت ها، جوامع و منطقه غرب آسیا، "ایده یک جنگ گسترده و تسخیر ناگهانی سرزمین های اشغالی و آزاد نمودن آن از چنگال صهیونیست ها"، منطق و بیان صریحی است؛ "از طرفِ کسانی که قصد جنگیدن ندارند! " ایشان مقاومت را طرح هوشمندانه ای برای خروج از این بن بست و عبور از دوگانه سازش - جنگ دانسته و از آن به عنوان "گزینه سوم" یاد می کند.

ایشان در سخنرانی روز قدس سال ۲۰۰۹، به طرح مبسوط این سه گانه پرداخته و با بیان وجوهی راهبردی از ایده مقاومت، این عقلانیت را به عنوان تنها مسیر منتهی به موفقیت معرفی می نماید:

"پس برادران و خواهران، مسئله این نیست که ما فقط دو راه پیش رو داریم که یا بجنگیم و یا تسلیم شویم. خب اگر نمی‌توانیم بجنگیم پس برویم تسلیم شویم؟! نه، این طور نیست. این طور نیست که یا باید بجنگیم یا سازش و تسلیم را بپذیریم. "گزینه‌ی سومی" وجود دارد. آن گزینه این است که پایدار باشیم، بازدارندگی کنیم، "مقاومت" کنیم، برای به دست آوردن نیرو و توان تلاش کنیم و منتظر متغیرها باشیم. "روز قدس، بیان این طرح ماست". گزینه‌ی ما سازش نیست. نمی‌توانیم بجنگیم ولی می‌توانیم پایداری کنیم، می توانیم تسلیم نشویم، بازدارندگی کنیم، برای به دست آوردن عوامل قدرت و توان تلاش کنیم و منتظر متغیرها باشیم. این گزینه‌ای منطقی، عاقلانه و موفق است و به موفقیت  هایی هم دست یافته است. "

"در ادبیات دهه‌های گذشته -نسل ما و کمی قبل از نسل ما- این مسئله مطرح می‌شد که راه این است که یک جنگ گسترده‌ اعلام شود، همه‌ی مرزها باز شوند، همه‌ی ارتش‌ها تجهیز شوند و ناگهان فلسطین را از همه‌ی مرزهایش تسخیر کنیم. بسیار عالی، این یک حرف بسیار شیرین است، گزینه‌ی بسیار عالی‌ای هم هست. ولی به نظر می‌رسد کسانی که نمی‌خواهند بجنگند می‌روند سراغ سنگ بزرگ!، یعنی اگر بخواهیم منتظر روزی باشیم که همه‌ی نظام‌های عرب برای آزادسازی فلسطین راضی به بازکردن همه‌ی مرزها و گسیل کردن همه‌ی ارتش‌ها شوند، باید چند صد سال آینده را همچنان منتظر باشیم. الله اعلم. البته این نگرش به کجا منتهی می‌شود؟ واقعیت این است که مقاومت را در مارپیچ‌های بی‌انتها می‌اندازد. بسیاری از جریان‌ها و جنبش‌هایی که تصمیم به نبرد با دشمن اسرائیلی و مقابله با دشمن صهیونیستی گرفته بودند بر اساس این نظریه رفتند سراغ استراتژی تغییر نظام‌ها. یعنی راه قدس از کاخ ریاست جمهوری می‌گذرد! یعنی باید نظام چندین کشور عربی را تغییر دهیم تا نظام‌هایی داشته باشیم که همه برای جنگ و گسیل ارتش‌ها توجیه شده باشند. ولی چه رخ می‌داد؟ ولی حتی وقتی نظام تغییر می‌کرد و نظام جدید مستقر می‌شد دیگر نمی‌خواست بجنگد. پس این گزینه را کنار بگذارید. بنده به شما می‌گویم؛  اگر شنیدید کسانی می‌گویند باید همه‌ی مرزها باز شود تا به جنگ برخیزیم -با کمال صراحت- چنین کسانی به دنبال دلیلی منطقی هستند تا هرگز نجنگند! "

✍️ مهدی افراز